ذکر آثار شگفت انگیزی دارد تا آنجا که حتی ذاکر شبیه مذکور می شود.
ز بس بستم خیال تو، تو گشتم پای تا سر من
تو آمد رفته رفته رفت من آهسته آهسته
آنکه خیلی به یاد پول است شکل پول می شود، سرد و بی احساس و بی عاطفه. آنکه خیلی به یاد خداست شکل خدا می شود و شکل خدا اسماء حسنا و صفات علیای اوست. هرکسی شکل همان است که خیلی به یاد آنست. انسان تنها موجودی است که صورتش را خودش با دست خودش به تصویر می کشد، با یادش با اندیشه اش با اعمال و رفتارش. یکی صورتی درنده برای خود نقش می کند و یکی صورتی عطوف برای خویش نقاشی می کند. هرکس هرکه را دوست دارد زیاد به یاد اوست و شبیه به او. خدا محبتش را دردل توانداخت تا شبیه به او باشی و تو را گفت که زیاد یادش کنی وَ أَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّةً مِنِّی وَ لِتُصْنَعَ عَلى عَیْنی این محبت، این یاد، و این استعداد شبیه به او شدن بزرگترین سرمایه تست و وای بر آنکه جای دیگری برود، وای بر آنکه دل از اینجا جایی دیگر ببرد. وای برآنکه محبوب اصلی را فراموش کند و محبوبی بدلی برگزیند.
ذکرحقیقی آنست که در دل است ودر میان جان نه آنکه تنها بر زبان است. ذکر زبانی برای آنست که شاید روزی بتواند ذکر دل و جان را برانگیزد. البته اگر ذکر در جان بود لاجرم بر زبان جاری خواهد شد اما نه چنین است که هر ذکری بر زبان بود در جان باشد و موثر افتد. چه بسا ذکرها که بر زبان است اما دل گرفتار غوغاهای بیگانگی و چنین ذکری نه ذکر که نسیان است.
یکی از بهترین راه های ذکر، انس با معارف است. کسی که از معارف بهره ای داشته باشد بالاترین ذکر و برترین مرتبه قرب را دارد.
یکی دیگر از راه های ذکر دعاست. دعا هم ذکراست هم خضوع وخشوع در برابر مولی است. همین خواندن او حتی اگر برای چیزی نباشد یک جمله کامل و زیباست. یکی از راه های ذکر تکرار نامهای زیبای خداست بشرط اینکه با معرفت محبت و توجه همراه باشد. بعضی گمان برده اند که وقتی کسی مثلا می گوید یا الله این یک جمله نیست و حتما بعد از خطاب باید چیزی بگوید. در گفتگوهای روزمره بسیار هست که وقتی کسی کسی را دوست می دارد او را فقط صدا می زند وچقدر معنا در این صدا زدن نهفته است که بسیار بیش از هنگامی است که جمله ای خاص گفته می شود.
دعای سحر در میان دعاها این ویژگی را دارد که سوال مفعول دوم ندارد. نمی گوید از تو می خواهم چیزی را بلکه می گوید خدایا تو را می خواهم. خدایا با جمالت تو را می خواهم با بهایت تو را میخواهم با قدرتت تو را می خواهم.
یکی دیگر از راه های ذکر نشستن با دوستان خداست که انسان را به یاد خدا می اندازند.
تنها تکرار ذکر و کثرتش مطلوب و تاثیرگذار است. کمتر کسی است که گاهی ذکری نداشته باشد. همه اولیاء به هرچه رسیدند از ذکر رسیدند اما تفاوت آنها با دیگران این است که ذکری پیوسته داشته اند. نمی شود کسی را دوستش داشته باشی و فقط گاهی یادش کنی، تنها هنگامی که کاری با او داری یادش کنی. خدا را یاد کن آنطور که نشان دهی دوستش داری، خیلی دوستش داری، بیشتر از همه دوستش داری. خدا را یاد کن آنچنان که نشان دهی عاشقش هستی دیوانه اش هستی. مجنون شو تا لیلی ات شود. عاشقش شو تا عاشقت شود. عاشقش شو تا بدانی که چقدر دوستت دارد وخبر نداری. گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید
محسن ز